ادبیات و پرسشنامه سبک های تفکر استرنبرگ و واگنر
مقدمه سبک های تفکر
سبک های تفکر: یکی از مهم‌ترین بخش‌های هر پژوهش مبانی نظری تحقیق و بررسی سابقه تحقیقاتی موضوع می‌باشد. این بخش از تحقیق تحقیق در رابطه با ادبیات و پیشینهی تحقیق می باشد. در واقع محقق در این بخش مبانی نظری و عملیاتی پژوهش را مورد بررسی قرار می دهد تا در این رهگذر با آگاهی کامل از مبانی علمی پژوهش و آن چه در این باره انجام شده است تمامی جوانب موضوع را مطالعه نماید. از این رو در این بخش مباحثی در رابطه با متغیر سبك‌هاي تفكر ارائه شده است.
|
جدول مشخصات سبک های تفکر |
|
| تعدادفایل های ادبیات نظری | یک فایل نظری فایل WORD |
| تعداد فایل های پرسشنامه | یک پرسشنامه استاندارد فایل WORD |
| تعداد گویه ها | 65گویه |
| تفکیک ابعاد | دارد |
| شیوه نمره گذاری | دارد |
| روایی در مطالعات مختلف داخلی | دارد |
| پایایی در مطالعات مختلف داخلی | دارد |
| تعاریف نظری و عملیاتی | دارد |
| منابع | دارد |
نمونه ای از پرسشنامه سبک های تفکر استرنبرگ و واگنر:
جهت مشاهده و دانلود مبانی نظری و پرسشنامه در ارتباط با علوم انسانی کلیک کنید .
تعريف سبك‌هاي تفكر
استرنبرگ (1994، 1997) سبك را شيوه‌ي رجحانيافته فكر كردن يا انجام دادن چيزي مي‌داند. به اعتقاد وي سبك توانايي نيست، بلكه ترجيحي است در بهكارگيري توانايي كه مردم دارند و آن را واسطه بين توانايي و شخصيت مي‌داند. استرنبرگ، «بيان مي‌كند كه سبك‌هاي تفكر، روش‌هاي ترجيحي براي استفاده از توانايي‌هاي شناختي هستند.
اين سبك‌ها نشان مي‌دهند كه چگونه افراد دوست دارند توانايي‌هاي خودشان را در زندگي روزمره به كار گيرند. براساس نظريهی استرنبرگ، شيوه‌هاي متفاوت پردازش اطلاعات افراد، سبك‌هاي تفكر نام دارد.
در واقع سبك‌هاي تفكر روش‌هاي ترجيح دادن و چگونگي استفاده از توانايي‌ها هستند نه خود توانايي‌ها». استرنبرگ «با استفاده از استعاره حكومت در نظريه خود مديريتي ذهني[1] نشان داد همانطور كه در جامعه شيوه‌هاي متفاوتي از زمام‌داري وجود دارد، افراد نيز به راه‌هاي متفاوتي از توانايي‌هاي خود استفاده مي‌كنند». اين نظريه 13 سبك تفكر را توصيف مي‌كند كه در پنج بعد از يكديگر متمايز مي‌شوند: كاركردها، شكل‌ها، حوزه‌ها و گرايش‌ها (شكري وهمكاران، 1385).
ادامه
1- كاركردها: براي خود مديريتي ذهني سه كاركرد مي‌توان تصور كرد كه عبارتند از: قانوني[2]، اجرايي[3] و قضايي.[4] فرد داراي سبك تفکر قانوني از انجام كارهايي كه نياز به خلاقيت دارد، لذت مي‌برد. يك فرد با سبك تفکر اجرايي، بيشتر به تكاليفي علاقهمند است كه با آموزش‌هاي صريح و روشن همراه باشد. در نهايت فرد داراي سبك تفکرقضايي، بيشتر توجه خود را به ارزيابي بازده فعاليت‌هاي ديگران متمركز مي‌كند.
2- شكل‌ها: خود مديريتي ذهني فرد چهار شكل به خود ميگيرد: تك قطبي[5]، سلسلهمراتبي[6]، اليگارشي[7] و آنارشي[8]. يك فرد با سبك تفکرتك قطبي از انجام تكاليفي لذت مي‌برد كه به او اجازه مي‌دهد در هر زمان صرفاً بر يك تكليف به طور كامل متمركز گردد، در حالي كه فرد داراي سبك تفکرسلسلهمراتبي ترجيح مي‌دهد توجه خود را بين چند تكليف اولويت‌بندي شده توزيع نمايد و فرد با سبك تفکراليگارشي تمايل دارد در همان محدوده‌يزماني روي چند تكليف كار كند، بدون اينكه هيچ اولويتي قائل شود.
سرانجام، افراد با سبك آنارشي بيشتر از انجام تكاليفي لذت مي‌برد كه در خصوص «چه»، «كجا»، «كي» و «چگونه» انجام دادن تكليف اختيار لازم را داشته باشند.
جهت مشاهده و دانلود ادبیات و پرسشنامه سرمایه فکری لانگو و مورا کلیک کنید.
جهت مشاهده و دانلود ادبیات و پرسشنامه سرمایه فکری فانگ و همکاران کلیک کنید.
جهت مشاهده و دانلود ادبیات و پرسشنامه سرمایه فکری روس و همکاران کلیک کنید.
سبک های تفکر
3- سطوح: خود مديريتي ذهني فرد در دو سطح انجام مي‌پذيرد: كلي[9] و جزئي[10]. افراد با سبك تفکركل‌نگر به تصوير كلي يك موضوع توجه مي‌كند و بر عقايد انتزاعي متمركز مي‌شوند. در مقابل، افراد با سبك تفکرجزئي‌نگر از انجام تكاليفي لذت مي‌برند كه اجازه كار روي ابعاد ويژه و اصلي يك موضوع و جزئيات عيني آن‌ها را بدهد.
4- حوزه‌ها: خود مديريتي ذهني شامل دو حوزه دروني[11] و بيروني[12] است. افراد با سبك تفكر دروني از انجام تكاليفي لذت مي‌برند كه بتوانند آن‌ها را به طور مستقل انجام دهند. در مقابل، افراد با سبك تفكر بيروني، تكاليفي را ترجيح مي‌دهند كه فرصت لازم براي تعامل با ديگران را به آن‌ها مي‌دهد.
5- گرايش‌ها: در خود مديريتي ذهني دو گرايش وجود دارد: آزادانديش[13] و محافظه‌كار[14]. افراد با سبک تفکرآزادانديش از انجام تكاليفي لذت مي‌برند كه تازگي و ابهام دارد؛ در حالي كه افراد داراي سبك تفكر محافظه‌كار، متمايل به رعايت قوانين و روش‌هاي موجود در انجام تكاليف مي‌باشند (محمدزاده، 1392: 22).
رویکردهای سبک تفکر
بر اساس يافته‌هاي گريگورنگو و استرنبرگ (1997)، سه رويكرد با عنوان رويكردهاي شناخت- محور[15]، شخصيت- محور[16]و فعالیت-محور[17] براي تعريف و ارزيابي سبك‌ها مورد استفاده قرار گرفته است:
الف) رويكرد شناخت- محور
اولين رويكرد مربوط به سبك‌هاي شناخت- محور است كه حاصل تحقيقاتي است كه در دهه‌هاي 1960 و 1950 به منظور مطالعه رابطه بين شناخت و شخصيت صورت گرفته است. سبك‌هاي متفاوتي مطرح شده‌اند كه تأكيد بيشتر آن‌ها بر شناخت بوده است تا بر شخصيت. يكي از معروفترين سبك‌ها توسط ويتكين[18] در سال 1978 به عنوان سبك وابسته- نابسته به زمينه[19] مطرح شد.
افراد وابسته به زمينه در جداسازي ادراك خود، از زمينه‌اي كه ادراك در آن صورت ميگيرد، دچار مشكل هستند. در حالي كه افراد نابسته به زمينه قادر به چنين جداسازي هستند. يادگيرنده وابسته به زمينه فردي است كه اطلاعات را بهطور كلي و يكپارچه پردازش مي‌كند، كمتر بهطور تحليلي عمل مي‌كند.
و به جزئيات توجه ندارد و زمينه ادراكي را به صورت كلي در نظر ميگيرد. يادگيرنده نابسته به زمينه فردي است كه به سادگي زمينه را به اجزاي آن تجزيه مي‌كند، وي به طور معمول تحت تأثير ساختار موجود قرار نمي‌گيرد و مي‌تواند بهطور مستقل از زمينه ادراكي انتخاب كند. افراد وابسته به زمينه جهت‌گيري اجتماعي‌تري دارند و از اين رو به پاداش يا تنبيه بيشتر پاسخ مي‌دهند،
اموزش ها
آن‌ها هنگامي كه مواد آموزشي سازمان يافته نباشند، نياز بيشتري به دستورالعمل‌هاي صريح دارند. آن‌ها كمتر قادر به تجزيه و تحليل هستند.
يكي ديگر از سبك‌هاي شناخت- محور، سبك تكانشي- تأملي[20] است كه توسط كيگان[21] در سال 1976 معرفي گرديده است. افراد تكانشي تمايل دارند بدون توجه به اينكه در مورد آن، چه ميگويند يا انجام مي‌دهند، فكر كنند. به سوال‌ها سريع پاسخ دهند و يا كارها را سريع انجام دهند، در مقابل افراد تأملي تمايل دارند بعد از اينكه به دقت پيامدهاي احتمالي مسأله را مورد بررسي قرار دادند، پاسخ دهند يا كاري انجام دهند.
افراد تأملي قبل از شروع يك تكليف تمايل به تفكر دارند و براي ارزيابي نظراتشان وقت صرف مي‌كنند. بر عكس افراد تكانشي بدون تفكر كافي پاسخ مي‌دهند. آن‌ها به سرعت و بدون در نظر گرفتن دقيق راه حل‌ها، براي مشكلات راه‌حل‌هايي پيشنهاد مي‌دهند. به طور عملياتي افراد تكانشي به عنوان افرادي با زمانپاسخ‌دهي كمتر و خطاهاي بيشتر و افراد تأملي با زمان پاسخ‌دهي بيشتر و خطاهاي كمتر تعريف شده‌اند(محمدزاده، 1392: 23).
جهت مشاهده و دانلود ادبیات و پرسشنامه سرمایه فکری بونتیس کلیک کنید.
جهت مشاهده و دانلود ادبیات و پرسشنامه سرمایه فکری استوارت کلیک کنید.
ب) رويكرد شخصيت- محور
دومين رويكرد مربوط به سبك‌هاي شخصيت- محور است. پژوهش‌‌هاي مربوط به اين رويكرد بيشتر شبيه به روش‌هاي مربوط به مفهوم‌سازي و اندازه‌گيري شخصيت هستند. نظريه تيپ‌هاي روان شناختي كه توسط مايرز- بريگز[22] در سال 1989 معرفي شده است، يكي از عمده‌ترين نظريه‌هاي مربوط به سبك‌هاي شخصيت- محور است كه بر اساس نظريه يونگ[23] مطرح شده است.
بر اساس نظريه تيپ‌شناسي يونگ تفاوت‌هاي بين افراد شامل دو نوع نگرش (درونگرايي- برونگرايي) و دو كاركرد ادراكي (شهود- احساس بيروني)[24] و دو كاركرد قضاوت (تفكر- احساس دروني)[25] است
ايده اساسي در نظريه مايرز- بريگز اين است كه بسياري از جنبه‌هاي فعاليت ذهني هشيار را مي‌توان تحت چهار بعد اصلي قرار داد. اين چهار بعد عبارتند از:
روش ادارك (مشهود- احساس بيروني)
روش قضاوت (تفكر- احساس دروني)
روش كنارآمدن با خود و ديگران (درونگرايي- برونگرايي)
روش كنارآمدن با جهان بيرون (قضاوت- ادراك)
ترکیب ها
از تركيب اين چهار بعد اصلي 16 نوع تيپ شخصيتي ايجاد مي‌شود. مايرز- بريگز براي سنجش سبك‌هاي يادگيري بر اساس نظريهی تيپ‌هاي شخصيتي، پرسشنامه‌اي را كه شامل 129 مورد است، طراحي كرده‌اند. اين پرسشنامه به طور وسيعي در زمينه طبقه‌بندي سبك‌هاي يادگيري دانش‌آموزان رشته‌هاي مختلف تحصيلي به كار رفته است(محمدزاده، 1392: 24).
ج) رويكرد فعاليت- محور
سومين رويكرد، مربوط به سبك‌هاي فعاليت- محور است. اين نظريه‌ها جهت‌گيري عملي‌تري نسبت به نظريه‌هاي شناخت- محور و شخصيت- محور دارند. آن‌ها به فعاليت‌هاي مختلفي نظير فعاليت‌هاي آموزشي و شغلي كه افراد در طول زندگي با آن مواجه هستند، توجه دارند. كلب[26] در سال 1984 نظريه سبك‌هاي يادگيري را با توجه به كاربرد آن در جايگزيني دانش‌آموزان در مدارس ارائه كرد. كلب دو دسته فعاليت‌هاي يادگيري را شناسايي كرد: ادراك و پردازش. از نظر كلب ياد گيرندگان هنگام يادگيري دو وظيفه اصلي بر عهده دارند.
و آن‌ها ترجيحات دو قطبي متمايزي براي انجام اين دو وظيفه دارند. اولين وظيفه آنان بهدست آوردن تجارب يا درك اطلاعات است. آن ها اين كار را با يكي از اين دو روش انجام مي‌دهند: روش عيني يا روش انتزاعي. دومين وظيفه‌ي يادگيرندگان پردازش يا تبديل اطلاعات است. آن‌ها اين كار را نیز با يكي از اين دو روش انجام مي‌دهند: مشاهده تأملي يا آزمايشگري فعال.
از تركيب ابعاد تجزيه عيني و مشاهده تأملي (چگونگي ادراك) با مفهوم‌سازي انتزاعي و آزمايشگر فعال (چگونگي پردازش) چهار سبك يادگيري واگرا، همگرا، جذب كننده و انطباق يابنده ايجاد مي‌شود (استرنبرگ و گريگورنگو،1997). استرنبرگ پس ازارزيابي انتقادي از سه رويكرد متفاوت سبك‌ها، يك نظريه كلي را بهوجود آورده است كه تفكر شناخت- محور، شخصيت- محور و فعاليت- محور سنتي را نيز در بر ميگيرد و سبك‌هاي تفكر را به هوش ربط مي‌دهد. اين نظريه كلي همان نظريه خودگرداني ذهني[27] است(محمدزاده، 1392: 25).
[1]- Theory of mental self-government
[2]- Legislative
[3]- Executive
[4]- Judicial
[5]- Monarchic
[6]- Hierarchic
[7]- Oligarchic
[8] -Anarchic
[9]- Global
[10]- Local
[11]- Internal
[12] External
[13]- Liberal
[14] -conservative
[15]- Cognitive- Centred
[16]- Personality- Centred
[18]- Witkin
[19]- Field dependence- independence
[20]- Reflective- Impulsive
[21]- Kagan
[22]- Myers- Briggs
[23]- Jung
[24]- Intuition- sensing
[25]- Thinking- Feeling
[26]- Kolb
[27]- Mental self- government theory
سبک های تفکر
Instagram : unitahlil
نقد و بررسی‌ها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.