موجود در انبار
ادبیات و پرسشنامه سبک های فرزندپروری بامریند
4,900 تومان
- آمار :70 بازدید کننده در حال حاضر
توضیحات
ادبیات و پرسشنامه سبک های فرزندپروری بامریند
مقدمه سبک های فرزندپروری
سبک های فرزندپروری: یکی از مهمترین بخشهای هر پژوهش مبانی نظری تحقیق و بررسی سابقه تحقیقاتی موضوع میباشد. این بخش از تحقیق تحقیق در رابطه با ادبیات و پیشینهی تحقیق می باشد. در واقع محقق در این بخش مبانی نظری و عملیاتی پژوهش را مورد بررسی قرار می دهد تا در این رهگذر با آگاهی کامل از مبانی علمی پژوهش و آن چه در این باره انجام شده است تمامی جوانب موضوع را مطالعه نماید. از این رو در این بخش مباحثی در رابطه با متغیر ارائه شده است. در ادامه می خواهیم توضیحاتی درباره شیوه های فرزندپروری ارائه بدهیم .
جدول مشخصات سبک های فرزندپروری |
|
تعدادفایل های ادبیات نظری | یک فایل نظری فایل WORD |
تعداد فایل های پرسشنامه | یک پرسشنامه استاندارد فایل WORD |
تعداد گویه ها | 30گویه |
تفکیک ابعاد | دارد |
شیوه نمره گذاری | دارد |
روایی در مطالعات مختلف داخلی | دارد |
پایایی در مطالعات مختلف داخلی | دارد |
تعاریف نظری و عملیاتی | دارد |
منابع | دارد |
نمونه ای از پرسشنامه سبک های فرزندپروری بامریند:
جهت مشاهده و دانلود مبانی نظری و پرسشنامه در ارتباط با علوم انسانی کلیک کنید .
نهاد خانواده[1]
«خانواده اولين واحدي است كه فرزند در آن به تدريج كسب هدايت كرده ، وارد زندگي اجتماعي مي شود و اين فرايند در عرصه فرهنگ ، ارزش ها و فرهنگ خانواده جاري مي گردد. در جوامع قديم به علت آنكه تغييرات و تحولات اجتماعي سرعت و شتاب چشمگيري نداشت، محيط خانوادگي از لحاظ كسب اطلاعات براي فرزندان محيطي بسته محسوب مي شد. خانواده گسترده بود، به همين دليل ارزش ها و هنجارها ي والدين مورد تاييد فرهنگ جامعه نيز بود، به راحتي و بدون هيچ مشكلي به فرزندان منتقل مي شد.
اكنون با توجه به تحولات سريع اطلاعات و تكنولوژي كه تحولات سريع فرهنگي را نيز به همراه دارد، مسأله ارزش ها، هنجارها و الگوهاي تفكر و عمل هم از حيث منشاء و منبع و هم از لحاظ انتقال و تداوم دچار تحولاتي شد كه در حوزه كلي تعارض ارزش ها قابل بحث است»(آزاد ارامکی، 1392).
تعریف خانواده
هر چند تمامي جامعه شناسان بر اهميت خانواده در حيات اجتماعي تاكيد دارند اما اين مفهوم هنوز از پر ابهام ترين مفاهيم است. «برگس ولاك[2]» در تعريف خانواده در اثرشان در سال 1953 مي نويسد : «خانواده گروهي است متشكل از افرادي كه از طريق پيوند زناشويي ، همخوني ، و يا پذيرش (بعنوان فرزند)با يكديگر به عنوان شوهر، زن، مادر، پدر، برادر و خواهر در ارتباط متقابل اند و فرهنگ مشتركي پديد آورده و در واحد خاصي زندگي مي كنند»(ساروخاني، 1385).
گيدنز[3] خانواده را گروهي از افراد مي داند كه با ارتباطات خويشاوندي مستقيما پيوند يافته و اعضاي بزرگسال آن مسوليت مراقبت از كودكان را بر عهده دارند. پيوند هاي خويشاوندي ارتباطات بين افراد است، كه يا از طريق ازدواج برقرار گرديده است ، يا از تبار است كه خويشاوندان خوني (پدر، مادر، فرزندان ديگر ، پدربزرگ ها و ….) را به هم مرتبط مي سازد(توکلی، 1393).
برخی دیگر از پژوهشگران خانواده را اينگونه تعريف مي كند: خانواده در كوچكترين معناي خود واحدي است متشكل از پيوند مورد تاييد جامعه و كما بيش ماندگار دو فرد از دو جنس متفاوت كه زندگي مشتركي تشكيل مي دهند، زاد و ولد مي كنند و فرزنداني بار مي آورند. چنين خانواده اي به صورت پديده اي عالم گير در آمده و در همه جوامع امروزي وجود دارد(حسینی و سامانی، 1391).
جهت مشاهده و دانلود ادبیات و پرسشنامه شیوه فرزندپروری رابینسون و همکاران کلیک کنید .
ادامه سبک های فرزندپروری
خانواده در زمره عمومي ترين سازمان هاي اجتماعي است و بر اساس ازدواج بين دو جنس مخالف شكل مي گيرد. و در آن مناسبات خوني واقعي يا اسناد يافته به چشم مي خورد.
خانواده داراي يك نوع اشتراك مكاني است، هر چند همواره چنين نيست و كاركردهاي گوناگون شخصي، اقتصادي، تربيتي و …. دارد. خانواده واحدي است اجتماعي با ابعاد گوناگون زيستي، اجتماعي، فرهنگي و … خانواده نمادي اجتماعي است و همچون آيينه اي عناصر اصلي جامعه را در خود دارد و انعكاسي از نابساماني هاي اجتماعي است.
خانواده معيار شناخت آسيب هاي اجتماعي است و هرگاه كشمكش هاي درون خانواده اوج بگيرد و به طلاق و جدايي منجر شود باعث بروز مشكلاتي همچون اعتياد، بزهكاري و… مي شود(ساروخاني، 1385).
لذا خانواده كهن ترين و ماندگارترين و پر تأثيرترين نهاد جامعه مي باشد و با كاركردهاي مختلفي که بر عهده دارد، مانند فرزندآوري، امور عاطفي، جامعه پذیري، نگهداري از كودكان و افراد مسن ، همواره مهم و با ارزش بوده است به همین جهت دوام و انسجام آن همواره مورد توجه بوده است(نصیری و همکاران، 1396).
اهمیت خانواده
خانواده به عنوان اولین کانونی که فرد در آن قرار میگیرد دارای اهمیت شایان توجهی است. اولین تأثیرات محیطی که فرد دریافت میکند از محیط خانواده است و حتی تأثیرپذیری فرد از سایر محیطها میتواند نشأت گرفته از همین محیط خانواده باشد. خانواده پایه گذار بخش مهمی از سرنوشت انسان است و در تعیین سبک و خط مشی زندگی آینده ، اخلاق ، سلامت و عملکرد فرد در آینده نقش بزرگی بر عهده دارد(افتخاری، 1396).
عواملی چون شخصیت والدین، سلامت روانی و جسمانی آنها شیوههای تربیتی اعمال شده در داخل خانواده، شغل و تحصیلات والدین به وضعیت اقتصادی و فرهنگی خانواده، محل سکونت خانواده، حجم و جمعیت خانواده، روابط اجتماعی خانواده و بینهایت متغیر دیگر در خانواده وجود دارند، شخصیت فرزند، سلامت روانی و جسمانی او، آینده شغلی ، تحصیلی، اقتصادی، سازگاری اجتماعی و فرهنگی، تشکیل خانواده او و غیره را تحت تاثیر قرار میدهند(قلی زاده، 1393).
توصیه ها
در قرن بیستم توصیه هایی درباره اهمیت محیط درون خانواده برای اجتماعی شدن کودک به عنوان بخشی از نظریه های روان شناختی مطرح شد. تقریبا از دهه(1920تا1960)، نظریه های یادگیری رفتارگرا حاکم بود.
از نظر آنها کودکان به منزله لوح سفیدی هستند و قدرت والدین برای آموزش آنها بصورت خوب یا به عنوان عامل اصلی قلمداد می شود. نظریه روان کاوان بر اهمیت تجربه های اولیه خانوادگی در تبیین پیامد اضطرابهای درونی سازوکار های دفاعی و اجتماعی شدن ارزش ها تأکید دارد(اوکنر[4] و همکاران، 2016).
از زمانی که انقلاب شناختی به وجودآمد و نظریه یادگیری به عنوان نظریه اجتماعی-شناختی بازنگری شد، به نقش فعال کودکان به عنوان عامل مهم اجتماعی شدن خودشان تأکید فزاینده ای شد و در حال حاظر به صورت روز افزونی بر نقش ادراک های متقابل والد وکودک در زمینه خواسته ها و تصمیمات یکدیگر به عنوان تعیین کننده ها تأکیدمی شود. اما هیچ یک از این تغییرات نظری به صورت عمده این فرض اساسی را که والدین بر رشد ویژگی های کودکان که سرپرستی آنها را دارند، تأثیر نیرومندی داشته اند را رد نکرده اند(چن[5] و همکاران، 2015).
گونه هاي خانواده
از مدتها قبل جامعه شناسان و طي نيم قرن اخير روانشناسان به تقسيم بندي و توصيف خانواده ها علاقمند بوده اند. خانواده را مي توان از ابعاد گوناگون مورد مطالعه قرار داد. از نظر کاربردى که در دانشهاى مختلف دارد، خانواده را به دو صورت “زيستي” (گروه متشکل از پدر و مادر و فرزندان) و “آماري” (افرادى که با هم در زير يک سقف زندگى مىکنند و دور يک سفره غذا مىخورند و اقتصاد مشترک دارند) تقسيم مىکنند(امیرتیموری، 1390).
خانواده از ديدگاه کارکردى که برعهده دارد به دو شکل “جهتيابي” (خانوادهاى که کودک در آن به دنيا مىآيد و بزرگ مىشود و گرايشها و سوءگیرىهاى خود را از آن کسب مىکند) و “فرزندزائي” (خانوادهاى که زن و شوهر و فرزندان آنان تشکيل مىشود و کارکرد اصلى آن توليدمثل است) تقسيم مىگردد(سامانی و ترابی، 1390).
از نظر شيوه معيشت و نحوه زندگي، خانواده به سه شکل شهري، روستائي و عشايري تقسيم مىشود که در عين وجود تشابهات فراوان بين اشکال متفاوت خانواده در اين سه قلمرو، از ديدگاههاى مختلف تمايزهائى نيز ميان آنها وجود دارد(حسن بیکی، 1388). از نظر ساخت خانواده و روابط افراد در درون آن، انواع چهارگانه ي زير قابل تشخيص است:
خانواده هسته ای
خانواده هستهاى[6] خانواده هستهاي يا خانواده زن و شوهرى، خانوادهاى است مرکب از يک زن و يک مرد با تعدادى فرزندان ازدواج نکرده. در خانواده هستهاى حداکثر دو نسل وجود دارد و از نظر قدرت تصميمگيرى ممکن است مستقل، نيمه مستقل و وابسته به شبکه خويشاوندى و خانواده گسترده باشد(امینی، 1396).
خانوادهگسترده[7]: خانواده گسترده يا خانواده توسعه يافته، خانوادهاى است که از يک زن و مرد اصلي، فرزندان ازدواج کرده و نکرده آنان، همسر و کودکان فرزندان ازدواج کرده و خويشاوندان و وابستگان ديگر تشکيل مىشود. خانواده گسترده معمولاً شامل دو يا چند هسته زناشوئى است و در آن بيش از دو نسل زندگى مىکنند. خانواده گسترده انواع زيادى دارد که نمونه رايج آن در ايران “خانواده پدرى توسعه يافته” است.
خانواده با محلقات: گونهاى از خانواده هستهاى است که يک يا چند نفر از خويشاوندان زن يا شوهر با اعضاى آن زندگى مىکنند. از نظر اقتدار داخل خانواده و اداره امور آن، اعضاى خانواده تابع خانواده اصلى (هستهاي) و رئيس آن هستند و همين نکته است که تمايز آن را با خانواده گسترده نشان مىدهد.
خانواده ناقص: خانوادهاى است که بنا بهدلايلي، يکى از عناصر اصلى و ارکان خانواده (مرد، زن و کودک) را نداشته باشد. از خانوادههاى ناقص مىتوان به “خانوادهنخستين” (زن و شوهرى جوان نوپيوند و بدون فرزند)، “خانوادهسومين'”(خانواده زن و شوهر سالخورده که فرزند آنها پس از ازدواج خانواده را ترک کردهاند)، “خانواده بىفرزند” (خانوادهاى که بهعلت عقيم بودن مرد و نازائى زن فرزندى ندارد) و “خانواده گسسته” يا از هم گسيخته (خانوادهاى که بهعلت مرگ يکى از زوجين يا طلاق يا ترک و يا طرد خانواده و مهاجرت و غيره، زن يا شوهر را نداشته باشد) اشاره کرد (محسني،1395).
جایگاه و منزلت خانواده
بررسی جایگاه خانواده، از چهار منظر یا رویکرد، قابل ملاحظه است:
الف) «خانواده، ساختاری در برابر جامعه»: برخی از جامعه شناسان نظیر «هایدی روزن باو[8]» خانواده را واحد بنیادین جامعه تلقی می کنند. در چنین رویکردی، رابطه خانواده و جامعه از جنبه ارگانیکی و کارکردی آن نیز مورد توجه می باشد.
ب) «خانواده عامل توسعه فرهنگی»: هر فرهنگی برای تداوم حیات خود، نیازمند نوعی توسعه و گسترش از طریق پیامها، عناصر و مؤلفه های متنوع خویش است. خانواده، بستر مساعدی برای چنین منظوری است. زیرا ارتباطهای فکری و فرهنگی میان اعضای خانواده، فرصت مساعدی برای چنین مقصودی به ویژه توسعه فرهنگی پایدار، مهیا می کند.
د) «خانواده، عامل تکوین هویت»: تقریباً همزمان با دوره نوجوانی، پدیده «هویت جویی»، نمایان می شود و تا دوره جوانی، امتداد می یابد. به عقیده برخی اندیشمندان، تشکیل خانواده، به منزله تکوین بخشی از هویت فرد می باشد که با عنوان «هویت خانوادگی»، از سایر ابعاد هویت، متمایز می شود(نصیری و همکاران، 1396).
[1]- Family
[2]- Burgess&locke
[3]. Anthony Giddens
[4]. O’Connor
[5]. Chen
[8] Heidi Rosenbaum anv
سبک های فرزندپروری
منبع پرسشنامه لاتین روانشناسی : https://ppc.sas.upenn.edu/
نظرات (0)
محصولات مرتبط
ادبیات و پرسشنامه سبک های فرزندپروری بامریند
4,900 تومان
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.