ادبیات و پرسشنامه خلاقیت شناختی عابدی

مقدمه ادبیات و پرسشنامه خلاقیت شناختی عابدی

خلاقیت شناختی

یکی از مهم‌ترین بخش‌های هر پژوهش مبانی نظری تحقیق و بررسی سابقه تحقیقاتی موضوع می‌باشد. این بخش از تحقیق تحقیق در رابطه با ادبیات و پیشینه­ی تحقیق می باشد. در واقع محقق در این بخش مبانی نظری و عملیاتی پژوهش را مورد بررسی قرار می دهد تا در این رهگذر با آگاهی کامل از مبانی علمی پژوهش و آن چه در این باره انجام شده است تمامی جوانب موضوع را مطالعه نماید. از این رو در این بخش مباحثی در رابطه با متغیر خلاقیت ارائه شده است.

نمونه ای از پرسشنامه خلاقیت شناختی عابدی:

جهت مشاهده و دانلود مبانی نظری و پرسشنامه در ارتباط با علوم انسانی کلیک کنید .

 منبع پرسشنامه لاتین روانشناسی : https://ppc.sas.upenn.edu/

خلاقیت شناختی

خلاقیت شناختی

– گروه سوم تعاريفي هستند كه ويژگي‌هاي شخصيتي افراد را محور قرار داده‌اند، از اين گروه مي‌توان به نظر رابينز^[1] (1991(، ( اصفهاني و همكاران، 1383) اشاره كرد. «از ديدگاه رابينز؛ خلاقيت به معناي توانايي تركيب انديشه‌ها و نظرات در يك روش منحصر به فرد ايجاد پيوستگي بين آنان مي‌باشد».

– در گروه چهارم نظريه پردازاني قرار مي‌گيرند كه خلاقيت را به عنوان يك تمايل يا انگيزه مي‌دانند. از اين ميان مي‌توان به نظر آمابيل^[2] (1983) اشاره نمود كه خلاقيت را نتيجه‌ي انگيزه ذاتي فرد، دانش و توانايي‌هاي مربوط به زمينه و مهارت‌هاي مربوط به موضوع مي‌داند.

– گروه پنجم، تعاريفي هستند كه به جنبه‌هاي روان‌سنجي خلاقيت توجه بيشتري مبذول داشته‌اند. از اين گروه مي‌توان به نظر گيلفورد^[3](1950) (اصفهاني و همكاران، 1383) اشاره داشت. «وي معتقد است خلاقيت، تفكر واگرا در حل مسائل است كه توسط  آزمون‌هاي ساخته شده در اين رابطه اندازه گرفته مي‌شود.»

– گروه ششم، تعاريفي هستند كه علاوه بر بعد فردي به بعد اجتماعي خلاقيت نيز توجه نموده‌اند. در اواخر دهه‌ي 1970، عده زيادي از روان­شناسان، به اين باور رسيدند كه نمي‌توان به خلاقيت بدون توجه به زمينه‌هاي اجتماعي آن نگريست. در واقع در دهه 1980، يك ديدگاه روانشناسي­اجتماعي آشكار از خلاقيت پديد آمد كه جانشين ديدگاه‌هاي شناختي، افتراقي و تحوّلي گرديد (اصفهاني و همكاران، 1383).

[1]-

Rabins

[2]- Amaile

[3]- Guilford

خلاقیت

اهمیت و ضرورت خلاقیت و فرایند رو به رشد آن در عصر حاضر، توجه پژوهشگران و برنامه ریزان آموزشی را به تحلیل و بررسی خلاقیت از دید آموزشی جلب کرده است. نظام های آموزشی با توجه به برنامه ها، اهداف، محتوا و امکانات آموزشی خود، نقش موثری در فعال سازی یا تضعیف توانایی خلاقیت در افراد دارند. لذا، از مدت ها پیش بازنگری در برنامه های درسی و آموزشی و اصلاح آنها برای کمک به توسعه این توانایی در دانش آموزان را محور توجه قرارداده اند. در میان عوامل و عناصر موثر آموزشی، معلمان در این زمینه نقشی کلیدی ایفا می کنند. (حسینی، 1385).

بررسی پژوهش های مرتبط با خلاقیت نشان می دهد که عوامل شناختی از جمله سبک های تفکر بر خلاقیت تاثیر دارد (استرنبرگ[1]، 2001)، لذا در این فصل ابتدا به تعریف و گسترش مفهوم خلاقیت پرداخته، در ادامه به تعریف سبک های تفکر و پژوهش های انجام شده در حیطه سبک های تفکر پرداخته شده است، همچنین در ادامه به ارتباط نظری بین سبک های تفکر و خلاقیت پرداخته شده است و در نهایت به پژوهش های داخلی و خارجی پیرامون رابطه بین سبک های تفکر و خلاقیت اشاره است.

خلاقیت شناختی