متغير تعديل كننده Moderating variable
- 14 آذر, 1400
- SPSS, روش تحقیق علوم رفتاری
متغير تعديل كننده
متغير تعديل كننده عليرغم ميل پژوهشگر رابطه ي بين متغير مستقل و وابسته را دستخوش تغيير مي كند. يعني حضور اين متغير سوم رابطه اي را كه اساساً بين متغير وابسته و مستقل مورد انتظار است تحت تاثير قرار مي دهد و مي توان از آن به عنوان متغير مستقل دوم نام برد اگر ماهيت وابستگي بين متغير وابسته به علت سوم باشد پژوهشگر آن را تجزيه و تحليل مي كند.
متغیر تعدیل کننده که به عنوان متغیر تعامل یا تعدیل کننده نیز شناخته می شود، نوعی متغیر است که بر قدرت یا جهت رابطه بین یک متغیر مستقل و یک متغیر وابسته در یک زمینه آماری یا پژوهشی تأثیر می گذارد. به عبارت دیگر، متغیر تعدیل کننده بر شرایطی تأثیر می گذارد که یک متغیر مستقل بر متغیر وابسته تأثیر می گذارد.
بر خلاف متغیرهای کنترلی که برای جداسازی رابطه بین متغیرهای مستقل و وابسته ثابت نگه داشته می شوند، متغیرهای تعدیل کننده این ایده را مطرح می کنند که رابطه بین دو متغیر اصلی بسته به سطح متغیر تعدیل کننده می تواند تغییر کند.
در اینجا یک مثال ساده برای توضیح مفهوم آورده شده است:
فرض کنید در حال مطالعه رابطه بین زمان مطالعه (متغیر مستقل) و عملکرد امتحان (متغیر وابسته) در بین دانش آموزان دبیرستانی هستید. شما معتقدید که انگیزه (متغیر تعدیل کننده) ممکن است بر این رابطه تأثیر بگذارد. در این مورد:
متغیر مستقل: زمان مطالعه
متغیر وابسته: عملکرد امتحان
متغیر تعدیل کننده: انگیزه
اگر انگیزه یک متغیر تعدیل کننده باشد، به این معنی است که تأثیر زمان مطالعه بر عملکرد امتحان ممکن است بسته به سطح انگیزه متفاوت باشد. برای مثال:
برای دانش آموزان با انگیزه بالا، افزایش زمان مطالعه ممکن است منجر به بهبود قابل توجهی در عملکرد امتحان شود.
برای دانشآموزان با انگیزه پایین، افزایش زمان مطالعه ممکن است تأثیر کمتر یا کمتری بر عملکرد امتحان داشته باشد.
به طور خلاصه، یک متغیر تعدیل کننده به توضیح اینکه چرا و تحت چه شرایطی ممکن است رابطه بین یک متغیر مستقل و یک متغیر وابسته متفاوت باشد، کمک می کند. این نشان می دهد که رابطه ثابت نیست، اما می تواند بر اساس وجود یا عدم وجود عامل تعدیل کننده تغییر کند.
نمونه يك– در بررسي تاثير هوش دانشجويان بر معدل اگر تفاوتي بين متغير هوش و معدل دانشجويان دختر و پسر وجود داشته باشد دراين جا متغير جنسيت متغير تعديل كننده است.
نمونه دو- در بررسي تاثير فناوري اطلاعات بر توانمندسازي ؛فناوري اطلاعات متغير مستقل ؛ توانمندسازي متغير وابسته و اگر تفاوتي بين دو متغير ذكر شده وجود داشته باشد سن كاركنان را مي توان به عنوان متغير تعديل كننده در نظر گرفت.
نمونه سه– بررسي تاثير كيفيت زندگي كاري بر روي عملكرد كاركنان ؛كيفيت كاري متغير مستقل، عملكرد كاركنان متغير وابسته و انگيزه كاركنان را مي توان به عنوان متغير تعديل كننده در نظر گرفت.
نمونه چهار- بررسي تاثير تمرين و ممارست دانشجويان بر اثربخشي يادگيري ،تمرين و ممارست متغير مستقل ؛ اثربخشي يادگيري متغير وابسته ؛ انگيزه دانشجويان و ميزان همكاري آنها را مي توان به عنوان متغيرهاي تعديل گر محسوب كرد.
نمونه پنج- بررسي تاثير استرس و فشار عصبي بر افسردگي ؛استرس و فشار عصبي متغير مستقل ؛ افسردگي متغير وابسته, حمايتهاي اجتماعي را مي توان به عنوان متغير تعديل گر در نظر گرفت.
گاهي اوقات ممكن است درتعيين اينكه متغير مستقل است ياتعديل كننده دچار اشتباه شويم نامگذاري و دسته بندي متغيرها بستگي به اين دارد كه چگونه برهم تاثير مي گذارند.
به دو موقعيت از يك مطالعه ي پژوهشي توجه فرمائيد :
یک مطالعه ی پژوهشي نشان مي دهد كه هر قدر كيفيت برنامه هاي آموزشي سازمان بهتر باشد و هر قدر نياز كاركنان به رشد بيشتر باشد ، دلبستگي آنها به فراگيري روش هاي نوين كار بيشتر است.
در موقعيت اول دلبستگي همه ي افراد سازمان به فراگيري روش هاي نوين كار بيشتر مي شود پس برنامه هاي آموزشي و شدت نياز به رشد متغيرهاي مستقل و تمايل افراد به يادگيري متغير وابسته است .اما اگر اين تمايل به يادگيري در مورد همه ي افراد سازمان صورت نپذيرفت يعني عاملي بر رابطه ي بين متغير مستقل و وابسته اثر گذاشت متغير تعديل كننده است. يعني تنها افرادي كه نياز به رشد دارند تمايل به يادگيري مسائل جديد دارند پس متغير مستقل برنامه هاي آموزشي ؛متغير تعديل كننده شدت نياز به رشد و متغير وابسته تمايل افراد به يادگيري است.
روش تحقیق در علوم رفتاری